جنگ جهانی بر سر مشق شب

مرجع: در تهیه‌ی این مطلب از چند منبع استفاده شده و همه‌ی آن‌ها در متن پیوست شده‌اند.

تاریخ انتشار: ۱ آذر ۱۳۹۷

مدت مطالعه: ۱۶ دقیقه

جدال بر سر «مشق شب» که در آخرین روزهای پاییز در رسانه‌ها و محافل آموزشی بازتاب گسترده‌ای داشت و گروه‌های مختلف، از ناشران کتاب‌های کمک‌درسی و حوزه‌ی علمیه، تا معلمان و والدین و دانش‌آموزان فعلی و سابق را به اظهار نظر واداشت، کشمکشی سابقه‌دار در دنیای آموزش است. سال‌ها است مخالفان و موافقان مشق شب، با تکیه بر تئوری‌های آموزشی، روان‌شناسی و تربیتی و همین‌طور، نتایج پژوهش‌های دامنه‌دار، سعی دارند موضع خود را تقویت و حقانیت خود در موافقت یا مخالفت با مشق شب را ثابت کنند. 

در نخستین دهه‌های قرن بیستم، آموزش‌گران عموماً اعتقاد داشتند مشق شب به نظام‌مند شدن ذهن شاگردان کمک می‌کند، به آن‌ها یاد می‌دهد که یادگیری امری همیشگی است و به مدرسه محدود نمی‌شود، مهارت خودتنظیمی را در آن‌ها شکل می‌دهد، و از همه مهم‌تر موفقیت تحصیلی شاگردان را تضمین می‌کند؛ ایده‌ای شبیه به اظهار نظر آیت‌الله سبحانی در مخالفت با حذف مشق شب. آقای سبحانی در ملاقات با گروهی از ناشران آموزشی و کتاب‌های کمک‌درسی گفته بود: «نباید بچه‌ها را ننر بار آورد. با این شیوه {حذف مشق شب} بچه‌ها به جایی نمی‌رسند، باید تکلیف داشته باشند و مغزشان کار کند.» از دهه‌ی ۱۹۴۰ این ایده و توافق عمومی بر سر اثربخشی مشق شب شکاف برداشت و مخالفت‌ها با مشق شب در عرصه‌ی عمومی و محافل آموزشی به شکل جدی‌تری مطرح شد. مخالفان، اثربخشی مشق شب در افزایش مسئولیت‌پذیری و پرورش ذهنیت فعال در دانش‌آموزان را مورد تردید قرار دادند و این سؤال را مطرح کردند که چرا نظام‌های آموزشی مشق‌محور در پرورش جوانان علاقه‌مند به یادگیری ناتوان بوده‌اند و عموم دبیرستانی‌ها همچنان علاقه‌ای به انجام تکالیف و درس خواندن در خانه ندارند؟!

در دهه‌ی ۱۹۸۰، با سر برآوردن تئوری‌های نوین آموزشی که بر حق و نقش یادگیرنده در فرآیند یادگیری تأکید می‌کردند، صدای مخالفان مشق شب بلندتر شد و گروهی از آموزش‌پژوهان و آموزشگران که ادعا می‌کردند مشق شب ممکن است آثار مخربی بر سلامت روان دانش‌آموزان داشته باشد، نظرات‌شان را رَساتر از پیش مطرح کردند. از آن زمان تا  امروز، کشمکش بر سر مشق شب نه فقط در سطح دانشگاهی ادامه دارد، که در میان مردم عادی و گروه‌هایی فراتر از آموزشگران و آموزش‌پژوهان هم بسیار بیشتر از گذشته شنیده می‌شود. این جدال جهانی چنان جدی و برای گروه‌های مختلف مهم است که رأی هیأت امنای مدرسه پیسکاتاوی (Piscataway) در ایالت نیوجرسی به محدود شدن مشق شبِ دبستانی‌ها به حداکثر نیم ساعت، یک روز بعد در صفحه نخست روزنامه نیویورک‌تایمز بازتاب یافت و رسانه‌های محلی و ملی را به خود مشغول کرد.

موافقان مشق شب چه می‌گویند؟

پیش از خواندن نظر موافقان مشق شب، به این سؤال بپردازیم که مشق شبی که محققان از آن دفاع می‌کنند، چیست؟ پروفسور هریس کوپر (Harris Cooper)، روان‌شناس اجتماعی و رییس دپارتمان روان‌شناسی و علوم اعصاب دانشگاه دوک که سرپرستی یکی از بزرگترین تحقیقات درباره‌ی مشق شب و پیشرفت تحصیلی را بر عهده داشته، مشق شب را شامل همه وظایف و مسئولیت‌هایی می‌داند که معلم برای دانش‌آموزان معین می‌کند تا در خانه و خارج از ساعات حضور در مدرسه انجام‌ دهند.»   

آقای کوپر و همکارانش با در نظر گرفتن این تعریف، تمام پژوهش‌های مرتبط با مشق شب را که از سال ۱۹۸۷ تا زمان تحقیق، یعنی سال ۲۰۰۳، انجام شده بود، بررسی کردند. هدف‌شان این بود که بفهمند آیا یک رابطه‌ی علی و معلولی میان مشق شب و دست‌آوردهای دانش‌آموزان وجود دارد یا نه؟ نتیجه‌ی نهایی بررسی‌هایشان در سال ۲۰۰۶ منتشر شد: همه‌ی پژوهش‌ها از نظر طراحی نقایصی داشتند، با این حال، در مجموع، شواهد و یافته‌های منسجمی درباره‌ی اثر مثبت مشق شب روی دست‌آوردهای دانش‌آموزان وجود دارد. در برخی از این پژوهش‌ها میان مشق شب و دست‌آوردهای دانش‌آموزان همبستگی (و نه رابطه‌ی علی و معلولی) دیده شد؛ البته همبستگی این دو در پایه‌های هفتم تا دوازدهم قوی‌تر از پایه‌های اول تا ششم است. در مجموع، به نظر می‌رسد انجام تکلیف و مشق شب موجب پیشرفت تحصیلی می‌شود.» 

دست‌آورد آقای کوپر و همکارانش در جریان این مطالعه تکیه‌گاه علمی اغلب مدافعان مشق شب است. مخالفان هم درست روی همین نقطه دست می‌گذارند و این مطالعه را به سوء استفاده از بخش‌هایی از اطلاعات و شواهد متهم می‌کنند که نتیجه را به نفع مشق شب تغییر می‌دهد. یکی از منتقدان الفی کوهن (Alfie Kohn) آموزش‌پژوه و نویسنده‌ی کتاب «افسانه‌ی مشق شب» است. آقای کوهن در این کتاب و همین‌طور در مقاله‌های متعددش، پژوهش‌ها را به یک‌سویه‌نگری متهم می‌کند و می‌گوید که این پژوهش‌ها به متغیرهای متعددی که در موفقیت تحصیلی دانش‌آموزان و عملکرد آن‌ها در آزمون‌ها دخیل هستند، بی‌توجه‌اند. او در «افسانه‌ی مشق شب» نوشته است: بررسی دقیق مطالعات کوپر و همکارانش نشان می‌دهد برداشت آن‌ها از اطلاعات دست‌کاری شده است به نحوی که به نتیجه‌ی دل‌خواهشان برسند و این نتیجه‌ی دل‌خواه، دفاع از مشق شب برای دانش‌آموزان کم سن و سال است».

رابرت مارزانو (Robert J. Marzano) و دبرا پیکرینگ (Debra J. Pickering) هر دو محقق آموزشی و از حامیان مشق شب هستند. آن‌ها که مقاله‌های مشترکی در این زمینه نوشته‌اند، معتقدند که اگر در یک مدرسه یا منطقه‌ی آموزشی، مشق شب به‌کلی منع شود، در حقیقت یک ابزار آموزشی قدرتمند از فرآیند یادگیری و آموزش حذف شده است. به نظر آن‌ها یکی از مهم‌ترین آثار مشق شب این است که فرآیند یادگیری به محیط مدرسه و ساعت‌های حضور دانش‌آموزان در مدرسه محدود نمی‌ماند و از آن فراتر می‌رود. واکنش منتقدان به این دیدگاه این است که شواهدی مبنی بر این اثرگذاری وجود ندارد و نمی‌توان برای استمرار مشق شب در مدارس به این کارکرد خیالی و آزموده‌نشده متوسل شد. راه حل پیشنهادی این دو محقق برای رسیدن به یک صورت‌بندی صلح‌آمیز در جدال بر سر مشق شب این است: «مدارس در صورتی باید مشق شب را حذف کنند که موظف شوند تمرین‌هایی جایگزین با اثرگذاری‌ای شبیه به اثر مشق شب تعیین کنند تا دانش‌آموزان در همان ساعت‌های حضور در مدرسه آن‌ها را انجام دهند و تکلیفی برای انجام در خانه نداشته باشند، در عین حال به کارکرد باقی فعالیت‌های مدرسه هم آسیب نزند، که البته این هم کار ساده‌ای نیست. یک راه‌کار دیگر هم این است که مطمئن شویم معلم‌ها مشق شب را به درستی به کار می‌گیرند.» 

مخالفان مشق شب چه می‌گویند؟

 اِتا کرالووِک (Etta Kralovec)  و جان بوئِل (John Buell) نویسندگان کتاب «پایان مشق شب» که به نظر بسیاری از محققان، اولین مرجع معتبر مخالفت با مشق شب است، مسأله در آینه‌ی عدالت اجتماعی بررسی می‌کنند. از برجسته‌ترین استدلال‌های این کتاب مسأله‌ی کودکان خانواده‌های کمتر برخوردار و اثر مخرب مشق شب بر آن‌ها است. این دو پژوهشگر معتقدند که مشق شب از عوامل نابرابری آموزشی است زیرا با درگیر کردن والدین در فرآیند یادگیری و واگذار کردن بخشی از یادگیری به امکانات خانواده، باعث می‌شود فرزندان والدینی که از تحصیلات بالاتری برخوردارند، موفق‌تر از فرزندان خانواده‌های کم‌تر برخوردار عمل کنند و پیشرفت تحصیلی بیشتری داشته باشند. آن‌ها تأکید بر مشق شب را ماحصل نظام آموزشی نمره‌محور می‌دانند که تمرکز فزاینده‌ای بر نتایج امتحان‌های سراسری دارد. در یک چنین نظام آموزشی، بخش مهمی از فرآیند یادگیری بر عهده‌ی والدین است و باید در فضایی خارج از مدرسه محقق شود. به این ترتیب معلم از شناسایی اشتباه‌های دانش‌آموزان که نقشی حیاتی و تعیین‌کننده در تکمیل فرآیند تدریس دارد، غافل می‌ماند. افزون بر این، سؤال‌هایی از این دست که آیا دانش‌آموز به‌تنهایی تکالیف را انجام داده؟ بچه‌ها جواب سؤال‌ها را با هم به اشتراک گذاشته‌اند؟ با هم مشورت کرده‌اند؟ از بزرگ‌ترها کمک گرفته یا تکلیف‌شان را به آن‌ها سپرده‌اند؟ از اینترنت کپی کرده‌اند؟ هم بی‌پاسخ می‌مانند. به همین دلایل است که کرالووک و بوئل مشق شب را «سیاه‌چاله‌ی» فرآیند یادگیری می‌نامند، سیاه‌چاله‌ای که باعث می‌شود معلم از شناسایی سطح واقعی دانش‌آموز یا میزان پیشرفت او ناتوان بماند. 

سارا بِنِت (Sara Bennett) و نانسی کالیش (Nancy Kalish) دو آموزش‌پژوه دیگر و نویسنده‌ی کتاب «علیه مشق شب: مشق شب چه‌طور به فرزندان ما آسیب می‌زند»، مشق شب را از منظر کیفیت و کمیت نقد می‌کنند. آن‌ها در این کتاب شواهدی گردآورده‌اند که بر اساس آن‌ها مشق شب اثر زیان‌باری بر سلامت دانش‌آموزان دارد و زمانی که اعضای خانواده می‌توانند با هم سپری می‌کنند را هدر می‌دهد. آن‌ها تأکید کرده‌اند که تعیین تکالیف مناسب و متناسب با شرایط یادگیرندگان امری تخصصی و از توان اغلب معلمان خارج است، و به همین دلیل احتمال آسیب‌زایی آن بیش از اثربخشی‌اش خواهد بود.

در بحث و جدل‌ها بر سر این موضوع، نام آقای کوهن، به عنوان یک منتقد آزاد، برجسته‌تر از دیگر منتقدان است. او در اغلب مقاله‌ها و اظهار نظرهایش به این اشاره می‌کند که تحقیقات در بیان کارآیی و اثربخشی مشق شب به عنوان یک ابزار آموزشی شکست خورده‌اند و نتیجه‌گیری‌هایشان دوپهلو و مبهم است. او نتیجه‌گیری بررسی‌های آقای کوپر و همکارانش را که مبنای استناد اغلب موافقان مشق شب است، به‌طور ویژه نقد می‌کند و بر ابهام و عدم صراحت و نتیجه‌گیری نادرست و سوگیرانه از داده‌ها تأکید می‌کند. به نظر آقای کوهن، معلم‌ها تنها وقتی باید مشق شب و تکلیف تعیین کنند که بتوانند با اطمینان، و نه به‌طور ضمنی، اثربخشی و سودمندی آن را اثبات کنند. تکلیف ایده‌آل از نظر آقای کوهن درگیر کردن دانش‌آموزان در فعالیت‌هایی مناسب فضای خانه است، کارهایی مثل انجام یک آزمایش شیمی در آشپزخانه، آشپزی، حل جدول کلمات متقاطع همراه با خانواده، تماشای یک برنامه‌ی تلویزیونی خوب و آموزنده یا مطالعه‌ی جمعی. در نهایت کوهن به معلم‌ها توصیه می‌کند دانش‌آموزان را در فرآیند تصمیم‌گیری درباره‌ی مشق شب‌شان و مقداری که می‌توانند انجام دهند، درگیر کنند. این منتقد بر حذف مشق شب به عنوان یک قاعده‌ی کلی و رویه‌ای ثابت و تخطی‌ناپذیر در سیستم آموزشی تأکید دارد و معتقد است این نگاه به مشق شب آن را به پدیده‌ای بی‌فایده و ماشینی تبدیل می‌کند که نه‌تنها اثر آموزشی ندارد، که مانعی در مسیر یادگیری است.

مشق شب؛ چه‌چیزی و چه‌قدر؟

خاطره‌ی اغلب ما از تکالیف خانه، با چندین صفحه رونویسی، دیکته، حفظ کردن کتاب درسی و آماده شدن برای امتحان کتبی و شفاهی و از همه مهم‌تر، پیک شادی برای تعطیلات نوروز گره خورده است. اما این موافقت‌ها و مخالفت‌ها چه نسبتی با خاطره‌ی ما از حجم مشق شب دارد؟ وقتی محققان بر سر ضرر یا فایده مشق شب حرف می‌زنند، موضوع بحث‌شان چند ساعت مشق و چه‌قدر تکلیف است؟ وقتی محمد بطحایی، وزیر آموزش و پرورش از تغییر ماهیت تکالیف می‌گوید و تأکید می‌کند «حذف تکالیف منزل موضوعیت ندارد»، به کدام برداشت و تعریف از مشق شب نزدیک‌تر است؟

آقای کوپر و هم‌کارانش به عنوان مدافعان سرسخت مشق شب از دو ساعت تکلیف برای دانش‌آموزان سال آخر دبیرستان حرف می‌زنند و وقتی پای تأثیر مثبت تکالیف خانه بر دست‌آوردهای آموزشی دانش‌آموزان سال آخر دبیرستان به میان می‌آید، بر ۷ تا ۱۲ ساعت تکلیف در طول هفته تأکید می‌کنند. آن‌ها هشدار می‌دهند که این دو ساعت تکلیف در خانه نباید حاوی تکالیف سرعتی یا سخت‌گیرانه باشد. توماس گود (Thomas L. Good) و جیِر بروفی (Jere E. Brophy) در کتاب «نگاهی به کلاس درس» نوشته‌اند: مشق شب باید از لحاظ مدت زمان انجام و شدت سختی، واقع‌گرایانه و متناسب با توانایی‌های دانش‌آموزان باشد، به‌نحوی که بتوانند به تنهایی انجام‌شان دهند. بر این اساس، برای دانش‌آموزان کلاس چهارم، پنج تا ده دقیقه برای هر درس کافی است و در مورد دانش‌آموزان دبیرستانی بیش از ۳۰ تا ۶۰ دقیقه تکلیف برای هر شب زیاد از حد است.

کوپر و همکارانش با تأکید بر این‌که حجم زیاد مشق شب حتی برای دانش‌آموزان مقاطع بالاتر کارکرد مثبت ندارد و مانعی در مسیر یادگیری است، قاعده‌ای برای محاسبه مدت‌ زمان مناسب برای هر مقطع پیشنهاد می‌کنند: مدت مشق شب برای هر پایه تحصیلی از  حاصل ضرب ده دقیقه در عدد پایه تعیین می‌شود، یعنی ده دقیقه در روز برای کلاس اولی‌ها، بیست دقیقه برای کلاس دومی‌ها، سی دقیقه برای کلاس سومی‌ها و …

تمرکز بر مدت زمان لازم برای تکالیف، نکته‌ی مهم دیگری را از قلم می‌اندازد. بخش قابل توجهی از پژوهش‌ها درباره‌ی مشق شب این را روشن می‌کند که اثربخشی مشق شب با کامل شدن آن توسط دانش‌آموز ارتباط مستقیم دارد. یعنی تکالیف در صورتی اثر آموزشی مثبت دارند که طوری طراحی شوند که دانش‌آموزان بتوانند آن‌ها را حل و تکمیل کنند. 

با همه‌ی این‌ها، جدال بر سر مشق شب همچنان ادامه دارد، موافقان مشق و تکلیف نوشتن بچه‌ها به ۱۳ ساعت و نیم مشق و تکلیف هفتگی دانش‌آموزان دبیرستانی در چین اشاره می‌کنند و مقام اول چین در نمره‌ی ارزیابی دانش‌آموزان بین‌المللی را به میزان درس خواندن آن‌ها در خارج از ساعات مدرسه ربط می‌دهند. در مقابل، مخالفان مشق شب این سؤال را مطرح می‌کنند که چرا دانش‌آموزان آلمانی، کانادایی، فنلاندی، سوییسی، کُره‌ای و هلندی در همین آزمون‌ها بالاتر از بسیاری کشورها ایستاده‌اند که مدت زمان مشق شب بچه‌ها در آن‌ها بالاتر است؟ در این میان صدای دانش‌آموزان کوتاه‌تر از صدای مخالفان و موافقان است، آن‌ها مشغول نوشتن مشق‌هایشان هستند.