مرجع: Edutopia
تاریخ انتشار: ۳۱ شهریور ۱۴۰۴
مدت مطالعه: حدود ۲۰ دقیقه
هیچ فرمول جادویی برای گذراندن سال اول تدریس وجود ندارد، اما این نکات به شما کمک میکند تا چشمانداز کلنگر و واقعبینانهتان را از دست ندهید و به کار ادامه دهید.
سال اول تدریس تجربهای کاملا متفاوت است؛ ترکیبی عجیب از اشتیاق و خستگی مفرط. وقتی درگیر پیشبُرد برنامهی درسی، مدیریت کلاس و کنار آمدن با فرهنگ مدرسه هستید، گاهیوقتها به استراحت خودتان هم فکر نمیکنید. بعضی روزها حس میکنید دنیا را فتح کردهاید، بعضی روزها هم با این فکر کلاس را ترک میکنید که شاید اصلا برای این کار ساخته نشدهاید. همه اینها طبیعی است.
هر معلمی سال اول تدریس خود را به خاطر میآورد، نه فقط به خاطر سختیها، بلکه به خاطر رشد شخصی، رابطههایی که میسازد و موفقیتهای کوچک و بزرگی که تا مدتها بعد با او میمانند.
چه تازه شروع کرده باشید، چه در آستانه شروع باشید، این ۳۰ نکته به شما کمک میکنند نهتنها سال اول تدریس را پشت سر بگذارید، بلکه در آن پیشرفت کنید و موفق شوید.
نکاتی ساده اما مهم برای پیش رفتن
۱. لازم نیست کامل و بینقص باشی؛ کافی است که متوجه و مراقب و دلبسته باشی و به دانشآموزانت اهمیت بدهی. معلمی حرفهای انسانی است، بگذار شاگردانت شور و همدلیات را ببینند، نه فقط دانش و اندوختههایت را.
۲. به روابط بیش از نتایج اولویت بده. نخست ستونهای اعتماد را بنا کن؛ دانشآموزان را با نام صدا بزن و با حضوری آرام، اعتمادبرانگیز و اطمینانبخش در کنارشان باش. وقتی روابط مستحکم باشند، یادگیری خودبهخود شکوفا میشود.
۳. عادتهای روزانه و رویههای ثابت همیشه اثر چشمگیری دارند. برای هر فعالیت یک روال روشن تعریف کن: ورود به کلاس، پرسیدن سؤال، جمع کردن وسایل. این روالها را هر روز با دانشآموزانت تمرین کن تا به بخشی از عادتهای پایدار آنها بدل شوند.
۴. در برنامهریزی برای کلاس روی اهداف تمرکز کن، نه روی کمالگرایی و نتایج بینقص. برنامهریزی موثر وقتی محقق میشود که اهداف یادگیری روشن و راه رسیدن به آنها انعطافپذیر باشد. لازم نیست برای لحظه به لحظهی کلاس برنامهریزی کنی.
۵. شبکهی حمایتی خودت را پیدا کن؛ همکارانی که تجربهها و منابع را با هم به اشتراک بگذارید، در روزهای سخت کنار هم باشید و نقاط قوت و دستآوردهای یکدیگر را به هم یادآوری میکنید. چنین گروهی واقعا ارزشمند است.
۶. از دیگران کمک بگیر و زود هم کمک بگیر. به خاطر داشته باش که هیچ پرسشی آنقدر بیاهمیت و ساده نیست که ارزش پرسیدن نداشته باشد. نسبت به تجربههای دیگران کنجکاو باش و بپرس و بیاموز؛ قرار نیست خودت از روز اول همهچیز را بهتنهایی بدانی و یاد بگیری و تجربه کنی.
۷. کلاس را به یک گروه کوچک همبسته بدل کن. وقتی دانشآموزان نسبت به کلاس احساس تعلق داشته باشند و کلاس را از آنِ خود بدانند، هم بهتر رفتار میکنند، هم بیشتر یاد میگیرند. برای ساختن احساس تعلق دانشآموزان را در ساختن فرهنگ کلاس شریک کن.
۸. لازم نیست از کسی تقلید کنی یا پرانرژیترین یا شوخطبعترین معلم مدرسه باشی؛ وفاداری آدمها به هویت و اصالت خودشان کلید ساختن رابطه با دیگران است. به سبک و شیوهی خودت تدریس کن و مطمئن باشد که شیوه شخصیات به اندازه کافی خوب است.
۹. دستورالعملها را کوتاه و دقیق، در کمتر از ۱۰ کلمه، بیان کن؛ یکبار شفاهی بگو، یکبار مکتوب و مطمئن شو که همهی دانشآموزان آنها را بهدرستی فهمیدهاند.
۱۰. هر دانشآموز را دقیق و همهجانبه بشناس. کدامیک از آنها بعد از مدرسه ورزش میکند؟ کدامشان از خواهر یا برادرش مراقبت میکند؟ این جزئیات در ساختن ارتباط با تکتک آنها کمک میکند و مسیر بهتر تدریس را به تو نشان میدهد.
۱۱. اشتباه بخشی از کار معلمی است. ممکن است منابع را فراموش کنی، پیشبینیات از نحوهی پیشرفت یک درس درست نباشد یا اسم دانشآموزان را جابهجا بگویی. آنچه اهمیت دارد شیوهی بازنگری در این خطاها و واکنش نسبت به آنهاست.
۱۲. معلمان و مشاوران مجرّب مثل طلا هستند؛ به آنها تکیه کن. منتظر جلسه و برنامهی رسمی نباش. در راهرو از آنها سوال بپرس، آخر روز با آنها گپ بزن، یا سر یک فنجان چای نگرانیهایت را با آنها درمیان بگذار.
۱۳. بازخورد از نمره مهمتر و موثرتر است. جملهای مانند «این راهحل عالی بود و میتونی دفعهی بعد بهبودش هم بدی» ارزشمندتر از یک نمرهی ۱۸ است. بازخورد باید مشخص، بهموقع و الهامبخش باشد و شیوهی بهبود را به دانشآموزان نشان دهد.
۱۴. لازم نیست همهچیز را مو به مو تصحیح کنی؛ هوشمندانه پیش برو. از آزمونهای کلاسی، بازخورد همکلاسیها و مرورهای سریع کمک بگیر تا کارت سبکتر و موثرتر شود.
۱۵. به خاطر داشته باشد که «معلم، رواندرمانگر نیست». به دانشآموزانت گوش کن و با آنها همدلی کن، اما وقتی موضوع فراتر از نقش معلمیست، دانشآموز را به مشاور مدرسه یا روانشناسی خارج از مدرسه ارجاع بده. حفظ مرزهای حرفهای ضروری است.
۱۶. برای ارتباطات آنلاین با دانشآموزان مرز بگذار. وقتی به ایمیلها یا پیامهای دانشآموزان یا پدرها و مادرهای آنها که ساعت ۱۰ شب فرستاده شده، فورا پاسخ میدهدی، داری انتظار غیرواقعی و نادرست ایجاد میکنی. پیامها را در ساعتهای معموِل کاری بررسی کن و پاسخ بده. در ضمن، لازم نیست بابت تأخیر در پاسخ به پیامی که نیمهشب ارسال شده است، عذرخواهی کنی.
۱۷. به خاطر داشته باش که هر جنگی ارزش جنگیدن ندارد؛ یعنی برای ایجاد تغییر در موقعیتهایی وقت و انرژی بگذار که ارزش تلاش کردن دارند و روی یادگیری بچهها یا بهبود فرهنگ و وضعیت کلاس اثر میگذارند. برخی مسائل، بهویژه در روزهای اول کلاس، فقط ارزش عبور و رها کردن دارند و این تو هستی که باید اولویتها را بشناسی و مسائل انتخاب کنی.
۱۸. به پیشرفتها و موفقیتهای کوچک بها بده، به آنها توجه کن و فرصتهایی برای اشاره به آنها در کلاس درس در نظر بگیر. موفقیتها و دستآوردهایی مثل مشارکت یک دانشآموز ساکت در بحث یا ترک آرام و بدون تنش کلاس بیاینکه شما مجبور به دخالت و هدایت بچهها شوید. همین اتفاقات کوچک نشانهی پیشرفت هستند و باید دیده شوند.
۱۹. تحرک را به کلاس درس وارد کن و فرصتهایی برای جنب و جوش و تکان خوردن در نظر بگیر؛ مثلا بین گاهی درس را متوقف کن تا همگی پشت میزها کمی نرمش کنید، گاهی کلاس درس را به بیرون از فضای بسته کلاس منتقل کن، یا از روشهایی برای تدریس برخی موضوعات استفاده کن که همراه با تحرک است. حرکت کردن، درست برعکسِ نشستنِ تماموقت پشت میز، تمرکز یادگیرندگان را افزایش میدهد.
۲۰. بازاندیشی و تامل را به برنامهی روزانهات وارد کن. مثلا سعی کن در پایان یک روز کاری، دو دقیقه را به نوشتن یادداشتی کوتاه دربارهی تجربههای همان روز اختصاص بدهی؛ اینکه چه چیزهایی خوب پیش رفت؟ چه چالشهایی داشتی؟ کجا مستاصل شدی؟ کجا به خودت افتخار کردی؟ و دفعهی بعد چه کاری را متفاوت انجام میدهی؟
۲۱. تدریس بعضی موضوعات سخت و چالشبرانگیز است اما تجربههای سخت یا دور ماندن از نتیجهی دلخواه تمامیت شما را تعریف نمیکند. دانشآموزان فراموش میکنند، شما هم باید فراموش کنید.
۲۲. خانوادهها شریک و یار معلمان در مسیر یادگیری فرزندانشان هستند. با خبرهای خوب برای ارتباط با آنها پیشقدم شو. به آنها نشان بده که فرزندانشان برایت مهم و ارزشمند هستند.
۲۳. تکنولوژیهای ساده معمولا بهترین انتخاب هستند. روی ابزارهایی تمرکز کن که یادگیری را تقویت میکنند؛ مثلا برای به اشتراک گذاشتن یک فایل یا یک آزمون کوتاه. ابزارهای پُرزَرقوبرق الزاما بهتر نیستند.
۲۴. مراقبت از سلامتی تشریفاتی و تجملاتی نیست، ضرورت است. به اندازه بخواب، تحرک داشتهباش، مرتب ورزش کن و سر وقت غذا بخور چون بزرگترین سرمایهی تو در کلاس توان و انرژی توست.
۲۵. یک «پوشهی لبخند و دلگرمی» برای خودت درست کن و یادگاریهای محبتآمیز دانشآموزان، نقاشیها و یادداشتهایی که از سر قدردانی برایت کشیده و نوشتهاند، و پیامهای دلگرمکنندهی بچهها و والدینشان را در آن نگه دار. هر وقت بیانگیزه و بیحوصله شدی یا احساس ملال و بیفایدگی به سراغت آمد، تو هم به سراغ پوشه لبخند و دلگرمیات برو و تکههای دلگرمکنندهی کارت را مرور کن.
۲۶. به یادگیری ادامه بده؛ آهسته اما پیوسته. پادکستها، کتابها یا کارگاههای آموزشی خوب میتوانند الهامبخش باشند، اما با تلاش برای استفادهی یکباره از تمام این منابع خودت را تحت فشار نگذار.
۲۷. اعتمادسازی زمان میبرد؛ چه با دانشآموزان، چه با کارکنان مدرسه و خانوادهها. ثابتقدم باش و مدام به خودت یادآوری کن که اعتماد یکشبه به دست نمیآید، بلکه بهتدریج ایجاد میشود.
۲۸. لازم نیست همهی کارها را یکجا انجام دهی. هر ترم یک موضوع را برای پیشرفت انتخاب کن و اجازه بده رشد و پیشرفتاَت تدریجی باشد.
۲۹. جزئیات مهم و تعیینکنندهاند، به جزئیات دقت کن. کدام دانشآموز گوشهگیر است؟ چه کسی زیادی ساکت یا پرحرف است؟ یک نگاه، یک کلمهی اثربخش، یک جملهی الهامبخش، یک لحظه لمس شانهی دانشآموزی که در خود فرو رفته، میتواند یک روز و ایبسا زندگی یک کودک یا نوجوان را تغییر دهد.
۳۰. همانطوری که هستی خوب و مفید است، حتی وقتی تأثیر کارت را بهسرعت نبینی. اینکه خود را مرور میکنی، به پیشرفت و بهبود خودت اهمیت میدهی و میکوشی تغییر ایجاد کنی و اثربخش باشی، ارزشمند است.
راه خودتان را پیدا خواهید کرد
برای گذراندنِ سال اول تدریس و پشت سر گذاشتنِ چالشها هیچ نسخهی سحرآمیزی وجود ندارد. تنها چیزی که به شما کمک میکند نگرش درست است تا بتوانید هر لحظه حال و هوای کلاس را بسنجید، اگر لازم است تغییر مسیر بدهید و در هر دالانِ چالشبرانگیزی با دانشآموزان پرانرژی و آرام بمانید.
«آمادگی کامل» یک آرزوی محال است؛ اما هر هفته که میگذرد، توانمندی، تابآوری و خودباوری شما بیشتر میشود. این کلید طلایی را همواره به یاد داشته باشید: لازم نیست در سال اول تدریس فوقالعاده باشید؛ کافی است حرکت کنید و ادامه دهید.
خلاصه اینکه؛ به خودتان زمان بدهید، با دانشآموزان لحظاتی شاد و با همکارانتان رابطهای حرفهای و مثبت بسازید، موفقیتها را ببینید و از اشتباهها درس بگیرید. به یاد داشته باشید که شما بخشی از یک ماموریت بزرگ هستید؛ در شکل دادن به زندگیها و پرورش استعدادها سهیمید و باید فضایی برای بچهها بسازید که در آن دیده شوند، احساس اطمینان و حمایت کنند و بهترینِ خودشان را به نمایش بگذارند.