مرجع: Greater Good Magazine
تاریخ انتشار: ۲۷ آذر ۱۴۰۴
مدت مطالعه: حدود ۵ دقیقه
با تهدید گرمایش زمین و شدت گرفتن بحثها پیرامون وجود آن، بسیاری از ما امیدواریم که نسلهای آینده از آگاهی و دلسوزی لازم برای حفظ محیط زیست برخوردار باشند. اما چطور میتوانیم به کودکان امروز کمک کنیم تا در آینده نگهبانان مسئولتری برای سیارهی ما باشند؟
یک مطالعهی جدید نشان میدهد که تشویق کودکان به همدلی با طبیعت، نگرش آنها نسبت به محیط زیست را تحت تاثیر قرار میدهد. نتایج این پژوهش، اهمیت توجه به احساسات کودکان در آموزش های محیطزیستی دوران کودکی برجسته میکند؛ زیرا کودکانی که احساس نزدیکیِ بیشتری به طبیعت دارند، خود را جای حیواناتی میگذارند که از نابودی محیط زیست آسیب میبینند، و همین موضوع تمایل آنها به مراقبت از محیط زیست را افزایش میدهد. به همین دلیل، نگرش مثبتتری نسبت به ایدهها و رفتارهای حافظ محیط زیست نشان میدهند.
در مطالعهای که با حمایت بنیاد ملی علوم طبیعی چین انجام شده و در سال ۲۰۲۴ در ژورنال PsyCh به چاپ رسیده است، پژوهشگران برای دختران چهار تا شش ساله دو داستان خواندند: داستان اول دربارهی کودکی بود که کتاب مورد علاقهاش را گم کرده بود و دیگری دربارهی حیواناتی بود که لانهشان را بر اثر آتشسوزی از دست داده بودند. هدف از این کار، بررسی واکنشهای کودکان بود. واکنش کودکان زمانی همدلانهتر در نظر گرفته میشد که بتوانند احساسات شخصیتهای داستان را درست توصیف کنند، احساسات خود را نسبت به داستان بیان کنند و بهطور ضمنی نشان دهند که این احساسات در نتیجهی قرار دادن خودشان در موقعیت شخصیتهای داستان بهوجودآمده است.
سپس مجموعهای از تصاویر رفتارهای دوستدار محیطزیست و رفتارهای متضاد آنها به کودکان نشان داده شد؛ برای نمونه، بستن سریع شیر آب پس از شستن دستها در مقابل باز گذاشتن آن، دوچرخهسواری در برابر رانندگی با خودرو، آبیاری گیاهان در برابر قطع درخت. حتی تصویری برای نشان دادن آلودگی صوتی هم درنظرگرفتهشدهبود: فردی که صدای گوشیاش را در محیط عمومی بلند پخش میکرد در مقایسه با فردی که با هدفون در اتوبوس یا قطار نشسته بود. سپس از کودکان پرسیده شد که هر یک از این تصاویر تا چه اندازه برایشان خوشایند است.
نتایج نشان داد کودکانی که نسبت به انسانها یا طبیعت احساس همدلی بیشتری داشتند، رفتارهای دوستدار محیطزیست را مثبتتر ارزیابی میکردند. این رابطه برای همدلی با طبیعت حتی قویتر از همدلی نسبت به انسانها بود. به گفتهی پژوهشگران، گنجاندن فعالیتها، داستانها و تعاملهایی که کودکان را تشویق میکند خودشان را جای موجودات زنده بگذارند، احساسات آنها را درک کنند و نسبت به آنها احساس همدلی و مسئولیت پیدا کنند باید بخش مهمی از آموزشهای محیطزیستی در سالهای نخست زندگی باشد. در مقایسه با رویکردهای رایج که اغلب بر تجربهی عملی مانند وقتگذرانی در طبیعت یا بازدید از موزهها تمرکز دارند، روشهای مبتنی بر پرورش احساسات بهتر میتوانند انگیزههای درونی و شهودی کودکان برای مراقبت از محیطزیست را تقویت کنند و اثرات پایدارتری بر جا بگذارند.
وقتی دربارهی «همدلی» صحبت میکنیم، معمولاً به این فکر میکنیم که کسی بتواند احساسات دیگران، بهخصوص احساسات ناراحتکننده یا دردناک آنها را درک کند و با شفقت و از سر حمایت و خیرخواهی به آنها پاسخ بدهد. همان مفهومی که دربارهی همدلی با انسانها وجود دارد، دربارهی طبیعت هم صدق میکند.
پژوهشهای انجامشده روی بزرگسالان نشان میدهد که همدلی با طبیعت نقش بنیادینی در شکلگیری علاقه و انگیزه برای مشارکت در فعالیتهای دوستدار محیطزیست دارد. برخی پژوهشگران بر این باورند که رفتارهایی مانند بازیافت، صرفهجویی در مصرف آب و خرید محصولات سازگار با محیطزیست اغلب از همین حس همدلی سرچشمه میگیرد. منطق پشت این دیدگاه این است که اگر بتوانیم برای لاکپشتهایی که در آب آلوده تقلا میکنند یا برای پرندگانی که لانهشان را از دست دادهاند احساس دلسوزی کنیم، احتمال بیشتری دارد که برای بهبود شرایط قدمی برداریم.
درک اینکه کودکان چگونه همدلی با طبیعت را تجربه و پردازش میکنند و این احساس چگونه بر نگرشهایشان اثر میگذارد، میتواند در طراحی آموزشهای محیطزیستی در سالهای آغازین زندگی نقش مهمی داشته باشد. البته هنوز روشن نیست که آیا نگرشهای مثبت در کودکی، به رفتارهای دوستدار طبیعت در بزرگسالی تبدیل میشود یا نه؛ همانطور که بسیاری از بزرگسالان ممکن است دغدغهی محیطزیست داشته باشند، اما در عمل رفتارهایی انجام دهند که با ارزشهایشان سازگار نیست.
با این حال، آگاهی از این که میتوانیم از همان سالهای نخست، حس نزدیکی و مسئولیتپذیری نسبت به طبیعت را در کودکان تقویت کنیم، دلگرمکننده است. شاید این تنها یک گام کوچک باشد، اما میتواند زمینهساز تغییرات بزرگتری در سالهای آینده شود.
