پیشنهادهایی برای کمک به کودکان و نوجوانان در مدیریت خشم

مرجع: NCGE و Smart Classroom Management و Education World و UD

تاریخ انتشار: ۱۹ دی ۱۳۹۶

مدت مطالعه: حدود ۱۳ دقیقه

خشم یک احساس طبیعی است. هرچند به اندازه‌ی احساس خوشحالی، دوست داشتن، آرامش یا رضایت پذیرفته‌شده نیست یا مثل احساس شرم، ترس، دلتنگی یا درماندگی، همدلی افراد را بر نمی‌انگیزد؛ با این حال یک احساس قوی و واقعی است، تمام انسان‌ها آن را تجربه می‌کنند و هیچ راه گریزی هم از آن نیست. 

ممکن است این سؤال پیش بیاید که واقعیت داشتن و گریزناپذیری خشم به این معنا است که هر وقت خواستم عصبانی شوم، داد بزنم و پرخاشگری کنم؟ جواب قطعاً منفی است. آنچه یک فرد آرام را از یک فرد آتشین‌مزاج متمایز می‌کند، نحوه‌ی کنترل و مدیریت خشم است. یک فرد آرام قطعاً در موقعیت‌هایی خشمگین می‌شود اما از کوره در نمی‌رود، یعنی کاری نمی‌کند که دیگران شاهد بروز عصبانیتش باشند. این همان مهارتی است که در این مطلب به دنبالش هستیم و می‌خواهیم راه‌هایی برای پرورش آن پیشنهاد دهیم.

البته مدیریت احساسات یک امر تماماً اختیاری نیست، پژوهش‌گران دریافته‌اند که قشر پیشانی مغز (فرانتال کورتکس)  حرکات هیجانی انسان را کنترل می‌کند و رشد کامل آن ممکن است تا ۲۳ سالگی طول بکشد. به همین دلیل کودکان و نوجوانان در کنترل خشم‌ چندان ماهر نیستند و این ناتوانی به پرخاشگری و دیگر رفتارهای تنش‌زا منجر می‌شود. 

خشم؛ محرک مثبت یا بازدارنده؟

خشم همیشه یک احساس مخرب و آسیب‌زا نیست. اگر این احساس را به درستی بشناسیم و نیازهای برآمده از آن را مدیریت کنیم، خشم می‌تواند مولد مطالبه‌گری، استمرار، ثبات قدم و رفتار قاطعانه باشد و در بیان تنش‌های درونی به ما کمک کند. در عین حال خشم سرکش و کنترل‌نشده عواقبی هم دارد؛ مثل وقتی که در اوج خشم رابطه‌ای را به هم می‌زنیم یا به خود/دیگری آسیب می‌رسانیم. 

خشم دانش‌آموزان در کلاس درس

گروهی از رفتارشناسان و روان‌پژوهان خشم را منشاء بسیاری از ناهنجاری‌های رفتاری می‌دانند. بر اساس نظر آن‌ها دانش‌آموزی که به حرف معلم گوش نمی‌دهد، در فرآیند یادگیری فعال نیست یا با هم‌کلاسی‌هایش ارتباط برقرار نمی‌کند، در حال بروز خشمی نهفته است و امکان دارد محرکی ناچیز به فوران خشم او منجر شود.

در دانش‌آموزان کوچکتر عصبانیت به صورت کج‌خلقی و بدرفتاری  بروز می‌کند و حتی ممکن است به جیغ و لگد زدن هم برسد. این رفتارها روند یادگیری دانش‌آموز را مختل و کلاس را متشنج می‌کنند، به‌ویژه اگر معلم به شیوه‌های کنترل خشم در خود و شاگردانش آشنا نباشد، اختیار از کف بدهد و کلافه شود.

واکنش مناسب به خشم بچه‌ها و بهبود پرخاشگری‌ها و رفتارهای برآمده از خشم در آن‌ها به متغیرهایی مانند سن، نوع رفتار و شرایط محیطی وابسته است. با این حال متخصصان مواردی را بر می‌شمرند که توجه به آن‌ها به‌طور کلی و در بیشتر شرایط مفید و اثربخش است:

خشم ممکن است کاملاً طبیعی و سالم باشد، به شرطی که به روش مناسب ابراز شود. احساسات فرزند/دانش‌آموزتان را به رسمیت بشناسید و این موضوع را به او بگویید. او باید بداند خشم یک احساس انسانی است و آن‌چه اهمیت دارد یافتن راه مناسب برای مدیریت احساس است. به او بگویید داد زدن و پرخاش کردن تنها راه ابراز خشم نیست و می‌توان راه‌هایی محترمانه و متفاوت پیدا کرد. این راه‌ها اکتسابی هستند و این وظیفه‌ی بزرگترها است که راه‌های مختلف برای ابراز خشم را به کودکان و نوجوانان معرفی و با آن‌ها تمرین کنند. 

تفاوت میان خشم و پرخاشگری را روشن کنید. خشم و پرخاش شبیه به هم هستند و ممکن است هم‌زمان رخ دهند. اما خشم «احساس» است و پرخاش «عمل»؛ عملی که نتیجه‌ی آن اغلب آسیب به افراد یا اشیا است. آنچه باید در کودکان و نوجوانان تغییر کند و با رفتارهای مثبت جایگزین شود، پرخاش است نه خشم.

از موقعیت‌هایی که موجب کلافگی یا خشم می شوند، پیشگیری کنید. برای مثال اطمینان حاصل کنید کارهایی که از دانش‌‌آموز/فرزندتان انتظار دارید مناسب سن و توان او است یا اگر می‌دانید رفتار و گفتاری خاص کودک را عصبانی می‌کند، تکرارش نکنید. 

برخورد پیشگیرانه داشته باشید. پیش از فوران خشم دانش‌آموز/فرزندتان درباره‌ی روش‌های قابل پذیرش و غیرقابل پذیرش مدیریت احساسات صحبت کنید. وقتی کسی خشمگین می‌شود، وقت مناسبی برای پیدا کردن روش‌های مناسب بروز خشم یا گفت‌وگو درباره‌ی آن نیست. گفت‌وگوها باید وقتی رخ دهد که فرد در حالت طبیعی و آرام است.

آن‌هایی را که بیشتر عصبانی می‌‌شوند، تشویق کنید از موقعیت‌های خشم‌آور دوری کنند. افراد را برای مواجهه‌ی مثبت با موقعیت‌های اجتناب‌ناپذیر آماده کنید. موقعیتی را تصور کنید که در زنگ تفریح گروهی از دانش‌آموزان، یک دانش‌آموز را به دلیل تصویر روی لباسش مسخره کرده‌اند. زنگ بعد بغل‌دستی‌اش به اشتباه خودکار او را به زمین می‌اندازد و همین اتفاق ساده به یک دعوای تمام‌عیار در کلاس بدل می‌شود. اجازه دهید آرام شود و بعد دلیل را از او بپرسید، احساسش را جویا شوید و راه‌هایی به او پیشنهاد دهید که آرامش عاطفی او را تضمین می‌کنند؛ مثلاً «زنگ تفریح نزدیک دوستان خودت بازی کن و اگر کسی مسخره‌ات کرد حتما به ناظم یا من اطلاع بده». اعتمادبه‌نفس او را تقویت و درباره‌ی راه‌کارهای سالمِ مقابله با آزار دیگران گفت‌وگو کنید.

کودکان و نوجوانانی که بیشتر عصبانی می‌شوند، اغلب خود را جای دیگران نمی‌گذارند و تفسیری بدبینانه و خلاف واقع از وقایع دارند. وقتی بفهمید چه اتفاق‌ها و موقعیت‌هایی فرد را عصبانی می‌کنند و او موقعیت‌های خشم‌آور را چه‌طور تفسیر و تعبیر می‌کند، می‌توانید نگرش او را تغییر دهید. این باورها نزد افراد آتشین‌مزاج معمول است:

  • «مطمئنم فردا هم روز خیلی بدیه! اصلاً هر روز این هفته بده!» یا «شانس ندارم، همه‌ی اتفاق‌های بد برای من می‌افته!»
  • اعتقاد به اینکه اتفاقی که افتاده به عمد بوده مثلاً «اون از قصد توپ رو محکم پرت کرد طرف من!»
  • اغراق کردن در وضعیت مثلاً «هیچ وقت نوبت من نمیشه!!»

کلید حل مسأله، گفت‌وگو درباره‌ی این پیش‌فرض‌ها است با این هدف که فرد موضوع را از زوایای دیگر هم ببیند، ریشه‌ی پیش‌فرض‌هایش را پیدا کند و درستی یا نادرستی آن‌ها را بسنجد. مثلاً «چرا فکر می‌کنی همه‌ی روزهای هفته بد بوده؟ چه اتفاق‌هایی افتاده؟ بیا به دیروز یا پریروز فکر کنیم  و اتفاق‌های خوب رو پیدا می‌کنیم؟!» و اگر پاسخ همچنان منفی بود به مثال‌های واقعی از روزهای گذشته اشاره کنید، مثلاً «یادته شنبه زنگ هنر همه از نقاشی‌ات تعریف کردن و صبا ازت خواست بهش کمک کنی نقاشی‌اش رو درست کنه. تازه یکشنبه هم که اردو رفتیم تو پارک کلی بازی کردی.» یا «زنگ‌‌های علوم تا حالا دو بار نوبت تو بوده اما تا حالا هیچ وقت نوبت نیما و احسان نشده. به‌هرحال تا موقع امتحان باید هر کس دو دفعه تو کلاس نوبتش بشه دیگه، نه؟»

روش‌های آسان و ابتدایی کنترل خشم را به آن‌ها یاد بدهید و تمرین کنید. راه‌هایی شبیه به این‌ها:

  • موقع عصبانیت، قبل از هر حرفی و هر کاری سه بار نفس عمیق بکش. 
  • تا ۱۰ بشمر و اگر خیلی عصبانی هستی تا ۲۰. 
  • به یک جای خوب و آرام که دوست داری، فکر کن. 
  • به خودت بگو «این موضوع ارزش عصبانیت من رو نداره.»
  • نوشتن، یک راه خوب التیام عاطفی است. یک دفترچه‌ی احساس درست کن و اتفاق عصبانی‌کننده و احساست را در آن بنویس.

فرد خشمگین را به شناختن خودش تشویق کنید. بپرسید از چه چیزهایی عصبانی هستی؟ مشکلات خانوادگی؟ ناتوانی در پاسخ به سؤال‌ها؟ اگر خود شما باعث خشم فرزند/شاگردتان می‌‌شوید، بپرسید دقیقاً کدام رفتار شما برایش آزاردهنده است؟  

بچه‌ها را تشویق کنید احساس خود را توصیف کنند. به آن‌ها بگویید می‌توانند به جای استفاده از زور فیزیکی از کلمات برای ابراز خشم استفاده کنند. مثلاً وقتی دانش‌آموزی سر هم‌کلاسی‌اش داد می‌زند که «چرا خودکارم را بی‌اجازه برداشتی؟!» و خودکار را از دست او می‌کشد؛ از او بخواهید توصیف کند چه شده و چه حسی دارد. راه انداختن چنین گفت‌وگویی در جمع همه‌ی دانش‌آموزان، صحبت از احساسات را به امری عادی تبدیل می‌کند و به بچه‌ها یاد می‌دهد بروز احساسات نه‌تنها بد نیست که راهگشا است و باعث درک متقابل می‌شود. بسیاری از بچه‌ها کلمه‌های لازم برای ابراز کلامی احساسات ندارند، دایره‌ی واژگان احساسی آن‌ها را گسترش دهید.

فرصتی برای آرام شدن ایجاد کنید. ایجاد چنین فرصتی به او کمک می‌کند خشم بر او غلبه نکند. برای دانش‌آموزان کوچک‌تر می‌توانید یک محل یا صندلی «آرامش» تعیین کنید که چند دقیقه روی آن بنشینند و یکی از روش‌های آسان را تمرین کنند. برای دانش‌آموزان بزرگتر بسته به شرایط، فرصتی برای خارج شدن از موقعیت فراهم کنید، مثلاً او را به دفتر بفرستید تا چیزی بیاورد یا آب بخورد. 

بعد از رفتار پرخاشگرانه، گفت‌وگوی خصوصی و دوستانه ترتیب دهید. وقتی کودک یا نوجوان رفتاری پرخاشگرانه از خود بروز می‌دهد، پس از آن انتظار دارد از دست او ناراحت یا از رفتارش عصبانی باشید. با گفت‌وگویی همدلانه به او نشان دهید که راه‌هایی دیگری هم برای بیان خشم یا ناراحتی وجود دارد. تأکید کنید می‌فهمید تحت فشار، کنترلش را از دست داده و این مرسوم‌ترین راه بروز خشم است، هرچند راه مؤثری نیست. این برخورد همدلانه معمولاً یخ بچه‌ها را آب می‌کند و باعث می‌شود سرصحبت را باز کنند. به دقت به او گوش کنید و بگویید عصبانی شدن اشکالی ندارد، اما باید راه بهتری برای ابراز خشم پیدا کند که روال کلاس/آرامش خانه به هم نریزد.  

سریع مداخله کنید. اگر احساس می کنید کودک یا نوجوان در آستانه‌ی پرخاشگری است، پیش از بحرانی شدن وضعیت مداخله کنید و شرایط را طوری تغییر دهید که عامل بحران‌زا مرتفع شود یا کودک/نوجوان در معرض آن نباشد. مثلاً او را برای کاری به بیرون از کلاس بفرستید یا فعالیت کلاس را عوض کنید. درباره‌ی نوجوانان می‌توانید به روشنی بگویید که احساس می‌کنید بحران نزدیک است، پس بهتر است شرایط را تغییر دهید و کمی بعدتر درباره ‌یموضوع صحبت کنید.

در برخورد با کودک یا نوجوان عصبانی چه کارهایی نباید کرد؟

در جا تنبیه نکنید. وقتی دانش‌آموزی در کلاس عصبانیت خود را به هر شکل بروز می‌دهد، هرگز بلافاصله واکنش بازدارنده/تنبیهی نشان ندهید. بی‌تردید او باید پاسخ‌گوی رفتار نامناسب خود باشد، اما نه همان لحظه. وقتی فردی عصبانی است این خطر وجود دارد با تنبیه اوضاع بحرانی‌تر شود. وقتی آرام شد، درباره‌ی موضوع صحبت کنید و بگویید حالا چه‌طور باید پاسخ‌گوی شرایطی که ایجاد کرده باشد. 

خودتان عصبانی نشوید. پرخاشگری معلم/والدین و دانش‌آموز/فرزند ترکیب خطرناکی است. خشونت از سوی بزرگترها، عامل بازتولید خشونت است و به پرخاشگری رسمیت می‌بخشد. در برخورد با کودک و نوجوان پرخاشگر خونسردی خود را حفظ کنید، صدای‌تان را بالا نبرید و او را تحقیر نکنید. در عین خونسردی مراقبت اوضاع باشید و نگذارید دیگر دانش‌آموزان یا فرزندان‌تان در معرض عصبانیت و پرخاشگری فرد عصبانی قرار بگیرند. 

فاصله‌ی فیزیکی با دانش‌آموز را حفظ کنید. گاه معلم‌ها سعی می‌کنند با لمس کردن شانه یا دست بچه‌‌ها، به آن‌ها دلداری دهند یا آن‌ها را آرام کنند. اگر دانش‌آموز را به خوبی نمی‌شناسید، بهتر است فاصله را حفظ کنید و نزدیکش نشوید چون نمی‌دانید در آن لحظه در ذهنش چه می‌گذرد.