ذهن‌آگاهی؛ مشاهده‌ی احساسات و پرهیز از واکنش آنی

مرجع: Child Mind Institute

تاریخ انتشار: ۹ اسفند ۱۳۹۶

مدت مطالعه:‌ حدود ۸ دقیقه

ذهن‌آگاهی (Mindfulness) تمرین مدیتیشن است که با تمرکز روی نفس کشیدن آغاز می‌شود و قرار است مهارت تمرکز بر «اکنون و این‌جا» را تقویت کند؛ به این معنا که در هر لحظه از هر آنچه پیرامون ما در حال رخ دادن است و بر احساسات و آنچه در لحظه از ذهن‌مان می‌گذرد، آگاه باشیم. با ذهن‌آگاهی بر ‌آنچه در حال انجام آن هستیم تمرکز می‌کنیم، هر کار که باشد: نفس کشیدن، خوردن، مسواک زدن، حسی که از گذاشتن پا روی زمین ایجاد می‌شود یا بویی که هنگام راه رفتن در خیابان می‌آید.

اما این تمرکز و آگاهی بر اکنون و این‌جا چه سودی دارد و به چه دردی می‌خورد؟ هدف کلی این است که تا حدی از افکار و احساسات آزاردهنده فاصله بگیریم و بتوانیم بدون واکنش فوری آن‌ها را مشاهده کنیم. با پرورش این مهارت می‌توانیم فرآیند فکر کردن‌مان به اتفاق‌های مختلف را تماشا کنیم و در عین حال درگیرشان نشویم. گاه حین تمرین تمرکز، مثلاً تمرکز بر نفس کشیدن، افکار مختلف به ذهن هجوم می‌آورند. در این مواقع تنها کافی است ذهن‌مان را جمع و جور و تلاش کنیم دوباره بر تنفس متمرکز شویم؛ این تمرین درست همان کاری را با ذهن انجام می‌دهد که بلند کردن وزنه با عضلات بازو. 

ذهن‌آگاهی همان «مثبت‌اندیشی» و دوری از افکار منفی است؟ پاسخ منفی است. برای تقویت مهارت ذهن‌آگاهی قرار نیست احساسات‌مان را انکار کنیم و عواطفی چون خشم، حسادت و ناراحتی را سرکوب یا پنهان کنیم، بلکه قرار است از منظری متفاوت و بدون قضاوت و معنا دادن‌های اضافی به عواطف‌مان نگاه کنیم و میان خودمان و احساسات‌مان فاصله بگذاریم به این معنا که عمیقاً درک کنیم «عصبانیت احساس من است، نه خودِ من».

ذهن‌آگاهی مهارتی برای آدم‌بزرگ‌ها است؟

جواب این سؤال هم منفی است. متخصصان پیشنهاد می‌دهند که این مهارت از کودکی در افراد تقویت شوند. دکتر ایمی سالتزمن (Amy Saltzman)، پزشک و مربی ذهن‌آگاهی، با کودکان کار می‌کند و ترجیح می‌دهد به‌جای توضیح مفهوم ذهن‌آگاهی توجه کودکان را به احساسی که دارند جلب کند. او می‌گوید: «ذهن‌آگاهی را با توجه به تنفس‌‌مان شروع می‌کنیم، احساس باز شدن موقع فرو دادن نفس و سکون میان فرو کشیدن و بیرون دادن نفس. به بچه‌ها می‌گویم در میان نفس‌ها جایی هست که می‌توانند در آن آرام بگیرند. این جای آرام همیشه همراه ما هست، چه غمگین باشیم، چه عصبانی، هیجان‌زده، خوشحال یا کلافه. بچه‌ها می‌توانند این جا را در خود پیدا کنند و همین یافتن جای آرامش، تجربه‌ی زیسته‌ی آن‌ها از آگاهی است. بعد بچه‌ها یاد می‌گیرند افکار و احساسات‌شان را از این‌جا مشاهده کنند و مهم‌ترین دستاورد از نظر من این است که بچه‌ها از همین‌جا می‌توانند رفتار و واکنش خود را انتخاب کنند.» 

در سال‌های اخیر ذهن‌آگاهی به عنوان راهی برای کمک به کودکان و نوجوانان دارای بیش‌فعالی/کم‌توجهی، اضطراب، انواع اوتیسم، افسردگی و استرس مطرح شده است. 

ذهن‌آگاهی در کلاس درس

ذهن‌‌آگاهی از جمله ابزارهایی است که به کمک معلمان در کلاس درس می‌آید و به کودکان و نوجوانان کمک می‌کند رفتار خود را تنظیم و بر یادگیری تمرکز کنند.

بچه‌های کلاس ششم و هفتم و هشتم مدرسه‌ی راهنمایی لینکلن در شهر لنکستر ایالت پنسیلوانیا با جابه‌جا کردن میزها و صندلی‌ها و باز کردن فضا برای کلاس مهارت‌های اجتماعی آماده می‌شوند. کریستینا ساتِر(Kristina Suter)، معلم این کلاس می‌گوید: «همیشه یکی دو نفر از بچه‌ها هستند که به کلاس اشتیاق ندارند. خیلی اوقات کلاس را با تعریف کردن یک داستان شخصی مربوط به موضوع درس، مثلاً مدارا، شروع می‌کنم. این داستان‌ها باعث جلب توجه دانش‌آموزان می‌شود. نکته‌ی اصلی این است که با همه‌ی بچه‌ها ارتباط برقرار شود. بعد زنگ کوچکی را می‌زنم و از بچه‌ها می‌خواهم دقت کنند صدای زنگ با ذهن آن‌ها چه می‌کند. از آن‌ها می‌خواهم با چشم بسته بر حالت بدن و طرز ایستادن یا نشستن خود تمرکز کنند. صاف بنشینند تا به قدرت‌شان افزوده شود. در این حین به آن‌ها می‌گویم حالت بدن‌تان به شما و به دیگران چه می‌گوید.» بعد از این خانم ساتر با بچه‌ها درباره‌ی تفاوت‌های ظریف انواع توجه صحبت می‌کند، مثل توجه به نفس کشیدن، توجه به حس هر یک از اعضای بدن و تمرکز بر اینکه پاهای‌شان چه‌طور با زمین تماس دارد و بدن‌شان چه‌طور روی صندلی قرار گرفته است.

تمام این آموزش‌ها بسیار عینی و مربوط به وضعیت زمان حال است با این هدف که کنترل توجه افزایش یابد. هر کلاس با سکوت عمیق تمام می‌شود زیرا اگر بتوان ذهن خود را ساکت کرد و در مکانی قرار گرفت که ذهن آرامش دارد، هدف حاصل شده است. 

کریستینا باور دارد آموزش ذهن‌آگاهی به دانش‌آموزانش، به خصوص آن‌ها که اضطراب دارند، کمک کرده است. ذهن‌آگاهی به کودکان مضطرب کمک می‌کند بر لحظه‌ی حاضر تمرکز کنند و آن‌ها را به زمان حال و به کلاس درس که می‌توانند در آن چیز یاد بگیرند و از عوامل اضطراب‌آور دور شوند، بر می‌گرداند. این شیوه به بچه‌هایی که بیش‌فعالی دارند، دچار نوعی از اوتیسم هستند یا حادثه‌ای زندگی آن‌ها را از حال عادی خارج کرده است، خیلی کمک می‌کند. وقتی بچه‌ها می‌فهمند می‌توانند خود را با کار ساده‌ای مثل نفس کشیدن آرام کنند، مشتاق می‌شوند. هدف نهایی از این کار خودآگاهی و خودتنظیمی است. به گفته یکی از معلمان شهر لنکستر «این شیوه در کلاس آرامش ایجاد می‌کند. دانش‌آموزان یاد می‌گیرند چه‌طور رفتار خود را تنظیم کنند و بعد از تنش و وضعیت‌های دردسرساز دوری می‌کنند.»

پژوهشی که در مرکز «بررسی ذهن‌های سلامت» وابسته به دانشگاه ویسکانسین انجام شده است هم از این حکایت دارد که ذهن‌آگاهی به کودکانی که بیشتر از سایرین با خودتنظیمی مشکل دارند کمک می‌کند. البته به این معنا نیست که ذهن‌آگاهی به کودکان و نوجوانانی که زندگی معمولی‌تری دارند، کمک نمی‌کند. به گفته‌ی یکی دیگر از معلمان این برنامه، ذهن‌آگاهی کودکان را در مدیریت استرس از همان سن پایین توانمند می‌کند.

به گفته‌ی معلمان مزیت شروع ذهن‌آگاهی از سنین پایین این است که میان همه‌ی بچه‌ها ادبیات مشترکی شکل می‌گیرد و با استفاده از آن می‌‌توان رفتار بچه‌ها را اصلاح کرد. در مواقعی که بچه‌ها رفتار نامناسبی بروز می‌دهند و باید رفتار آنٰ‌ها تنظیم شود، تفاوتی نمی‌کند معلم‌ با بچه‌ی پیش‌دبستانی صحبت می‌کند یا دانش‌آموز کلاس دهم، می‌شود از همه پرسید «فکر می‌کنی تصمیمت آگاهانه بود؟»، «صبر کن و نفس عمیق بکش. بعد دوباره به این موضوع فکر کن.» به بیان دیگر، وقتی بچه‌ها با ذهن‌آگاهی آشنا هستند، موقعیت‌های تنبیه و تنظیم رفتار آن‌ها به موقعیتی برای بازاندیشی در رفتار نامناسب و اصلاح آن تبدیل می‌شود.