با پرخوری کودکان در تعطیلات چه کنیم؟

مرجع: این مطلب بر اساس این سه منبع تهیه شده است: ۱، ۲، ۳

تاریخ انتشار: ۳ فروردین ۱۳۹۸

مدت مطالعه: حدود ۱۰ دقیقه

دخترک هفت ساله، بعد از شام تا موقع خداحافظی، سه تا شیرینی، دو تا یخمک، نصف لیوان نوشابه و یک مُشت آجیل خورد. مادرش حین صحبت با میهمان‌ها، با درماندگی او را از گوشه چشم می‌پایید. گاهی که نگاه‌شان تلاقی می‌کرد، چشم غره می‌رفت و پیش خودش می‌گفت «با این همه شکری که خورد شب خوابش نمی‌بره. چه‌طور جلوش رو بگیرم؟». 

مهمانی‌ها و دید و بازدیدهای نوروزی، اغلب بهترین موقعیت برای دسترسی بچه‌ها به خوراکی‌های متنوعی است که در روزهای معمولی اجازه‌ی خوردن آن‌ها را ندارند. ممکن است آن‌قدر بخورند که گرفتار دل‌درد و سوءهاضمه شوند، بیش از حد مجاز قند و مواد غیرمغذی دریافت کنند و همین باعث بی‌میلی‌شان به وعده‌های غذایی شود. همه‌ی این‌ها باعث نگرانی والدین و بزرگترها است و اغلب به تهدید و توبیخ خصوصی یا در حضور دیگران منجر می‌شود، یا در بهترین حالت به غر زدن و گوشزدهای تکرارشونده‌ای که معمولاً نتیجه‌ای هم ندارند. 

واکنش مناسب در این شرایط چیست؟ باید پرخوری را در مهمانی‌ها و تعطیلات نادیده گرفت؟ باید کل مهمانی پی بچه‌ها باشیم و حواس آن‌ها را به چیزهای دیگر پرت کنیم؟ به توبیخ و تهدید و گوشزد ادامه دهیم مگر کارساز شود؟

پیش از هر چیز به خود یادآوری کنید که آدم‌بزرگ‌ها هم معمولاً در مهمانی‌ها و تعطیلات از رژیم غذایی عادی و روزمره‌ی خود فاصله می‌گیرند، اما فردای مهمانی تلاش می‌کنند به روال عادی برگردند. پس با یک شب پُرخوری دنیا به آخر نمی‌رسد.

یک روش مناسب برای پیدا کردن راه حل در مواجهه با موضوع پُرخوری تغییر در نگاه به مسأله و تبدیل تهدید به فرصت است. می‌شود به جای شکایت داشتن از موقعیتی که کنترل شما بر تغذیه بچه‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد، قبول کرد که این چنین موقعیت‌هایی به هرحال پیش می‌آیند. پس می‌توان از قبل، در فرصتی مناسب با بچه‌ها درباره‌ی رژیم غذایی سالم و مغذی گفت‌وگو کرد و نظر خودشان را درباره‌ی راه‌هایی که می‌شود تمایل به خوردن خوراکی‌های متفاوت را کنترل کرد، پرسید. مفهوم تعادل موضوع دیگری است که به تناسب سن کودکان می‌توان در این موقعیت درباره‌ی آن صحبت کرد و این بحث را پیش کشید که خوردن شیرینی و نوشابه و چیپس و پفک که جزو خوراکی‌های نه‌چندان سالم به حساب می‌آیند، در تعطیلات و مهمانی‌ها اشکالی ندارد اما باید برای آن حد و حدودی تعیین کرد که از تعادل خارج نشوند و جای خوراکی‌های لازم و مغذی را نگیرند.

مرز و محدوده را با مشارکت خودشان تعیین کنید

مسأله را از حالت امر و دستور خارج کنید و شکل مشارکتی و توافقی به آن بدهید. به جای گفتن این‌که «فقط روزی دو تا شیرینی مجازه»، نظرش را بپرسید و برایش دلیل بیاورید. مثلاً میزان شکر هر یک تکه شیرینی یا کیک مورد علاقه‌اش را با میزان شکری که بدن انسان در روز نیاز دارد، مقایسه کنید یا با هم به دنبال عوارض مصرف شکر زیاد بگردید. این گفت‌وگو باعث می‌شود از جایگاه بزرگترِ زورگو خارج و به رابطه‌ای برابر نزدیک شوید. وقتی به توافق رسیدید، درباره‌ی این حرف بزنید که اگر به توافق عمل نکرد، چه باید کرد. اجازه بدهید خودش در این باره تصمیم بگیرد. مراقب باشید این بخش از گفت‌وگو شکل «تنبیه و توبیخ بابت سرپیچی از توافق» به خود نگیرد. از خودتان مثال بیاورید که مثلاً اگر با صبحانه شکر بیشتری مصرف کنید، تا شب شیرینی نمی‌خورید. 

از خانه شروع کنید

روزی که قرار است به مهمانی بروید، شکلات و شیرینی را از دسترس بچه‌ها دور کنید تا اگر در مهمانی از حد مجاز روزانه فراتر رفتند، نگران نشوید. پیش از مهمانی، غذا و میان‌وعده معمول روز را به او بدهید که با شکم گرسنه به مهمانی نرسد. 

سخت‌گیری بیش از حد ممنوع

مواجهه‌ی کودک با خوراکی‌های ناسالم گریزناپذیر است. بپذیرید که پفک و چیپس و انواع شکلات‌های هیجان‌انگیز پدیده‌های لاینفک زندگی امروز هستند و نمی‌‌توان دنیای بچه‌ها را به خوراکی‌های تماماً سالم و طبیعی محدود کرد. اگر بچه‌ها در خانه رژیم غذایی سفت و سختی داشته باشند که مثلاً هیچ نوعی شیرینی، غذای سرخ‌شده یا خوراکی فرآوری‌شده در آن نیست، واکنش طبیعی آن‌ها در مهمانی‌ها این است که سراغ خوراکی‌های ممنوعه بروند و آن‌قدر بخورند که دیگر جا نداشته باشند. مصرف گه‌گاه این خوراکی‌ها در خانه باعث کاهش ولع آن‌ها می‌شود و احساس محدودیت نمی‌کنند.

توجه کنید، اما کنترل نکنید

تصور کنید یک نفر در تمام مدت مهمانی همراه شما است، ظرف غذای شما را زیر نظر دارد، لقمه‌هایتان را می‌شمارد و با اولین لقمه‌ی اضافه یا خوراکی ممنوعه‌ای که به دهان می‌برید، به شما گوشزد می‌کند که «نخور. باز داری پُرخوری می‌کنی!». قرار گرفتن بچه‌ها در این فشار باعث طغیان می‌شود؛ یا همان‌جا در حضور جمع قشقرق به راه می‌افتد یا در آینده به رفتارهای ناخوشایند به‌ظاهر بی‌دلیل منجر می‌شود. این شکل از کنترل و گوشزد تصویر کودک از خودش را مخدوش می‌کند و الگوهای درونی ناسالمی در او پرورش می‌دهد.

گوشزد کردن و تذکر دادن، به‌ویژه در حضور دیگران نه‌تنها مانع پرخوری نمی‌شود، که پیامدهای منفی دیگری دارد که ممکن است رفتار کودک در برابر مسأله خوردن را به‌ کل و برای همیشه تحت تأثیر قرار دهد.

گزینه‌های سالم را پر رنگ کنید

سر میز شام یا هر زمان دیگری که بچه‌ سراغ خوراکی‌ها می‌رود، توجه او را به همه‌ی گزینه‌ها به ویژه خوراکی‌های سالم‌تر جلب کنید. اجازه دهید بین خوراکی‌ها چیزی را انتخاب کند که بیشتر دوست دارد. او را به انتخاب خوراکی‌های سالم‌تر مجبور نکنید چون ممکن است احساس محرومیت کند. طوری رفتار کنید که مطمئن شود گهگاه به خوراکی‌های محبوبش دسترسی خواهد داشت.  

دل‌درد به مثابه فرصت و تجربه

با یک بار دل‌درد گرفتن دنیا به آخر نمی‌رسد. خیلی اوقات شما به راحتی پیش‌بینی می‌کنید که بچه در حال زیاده‌روی و برهم‌خواری است و با گفتن چیزهایی مثل «یواش بخور»، «انقدر هله‌هوله نخور» و «دیگه داری پرخوری می‌کنی» سعی می‌کنید او را آگاه کنید. اگر به دل‌درد و سوء هاضمه به عنوان پیامدی نگاه کنیم که می‌تواند شکل بازدارنده داشته باشد، بهتر است اجازه دهیم یک بار با این دشواری مواجه شود. البته از گفتن «صد بار بهت گفتم نخور!» یا «تا تو باشی این‌قدر پرخوری نکنی» پرهیز کنید و به کودک احساس گناه و عذاب وجدان ندهید. حین دل‌درد و حال ناخوش به او کمک کنید حالش بهتر شود. بعد از بهبود برای گفت‌وگو درباره‌ی موضوع، تبدیل تهدید به فرصت و نتیجه‌ای که می‌توان از آن گرفت وقت دارید. سؤال‌هایی بپرسید که خودش متوجه رابطه علّی میان پرخوری و عواقب گوارشی آن بشود. این‌جا هم از قضاوت کردن و گفتن عباراتی مثل «من که بهت گفته بودم!» خودداری کنید که نتیجه‌ای جز مخدوش کردن گفت‌وگو ندارد.

ماهی‌گیری به‌جای ماهی  

مهارت توجه به احساس و وضعیت بدن را به کودک یاد دهید تا بتواند سیری، گرسنگی یا تشنگی را به‌شکلی آگاهانه تشخیص دهد. مثلاً به‌جای گفتن «فقط می‌تونی دو تا دیگه بخوری» یا «بشقابت رو تموم کن» می‌شود گفت «به دلت گوش کن. داره میگه پر شدم یا باز هم خوراکی می‌خواد؟». یک روش سرگرم‌کننده برای پرورش این مهارت درست کردن «محور گرسنگی» است. روی یک برگ کاغذ محوری رسم کنید که اعداد یک تا ده روی آن جای‌گذاری شده و هر عدد نمایان‌گر وضعیتی از گرسنگی تا سیری است. توضیح دهید که مرحله‌ی سیر شدن جایی پیش از «شماره ۱۰ – آخ دلم درد می‌کنه» و «شماره ۹ – اوه دارم می‌ترکم» قرار دارد و با تمرین می‌تواند تشخیص دهد کی به این مرحله می‌رسد. رسیدن به شماره ۱۰ یعنی دل‌درد حتمی است و شماره‌ی یک یعنی به غذای سالم نیاز است.