بازنگری در کلام روزمره ۱۴

بدو! زود باش! 
عبارتی رایج که به محض مشاهده تعلل بچه‌ها به زبان می‌آوریم؛ عبارتی که مطلقاً به سریع‌تر پیش رفتن کارها منجر نمی‌شود و به همان اندازه که بی‌فایده است، اضطراب‌آور است و بچه‌ها را با استرس درگیر می‌کند.

بهتر است درباره قدم بعدی که باید انجام شود، صریح باشید و مستقیم آن را به زبان آورید. مثلاً:
فقط سه دقیقه وقت داریم سوار ماشین بشیم، باید جوراب و کفش بپوشی و کت و کلاهت رو برداری.

می‌توانید جای عصبانی شدن، ماجرا را به یک رقابت سرگرم‌کننده بدل کنید:
چه‌طوره مسابقه بدیم؟ من باید جوراب و شلوار و پیراهنم رو بپوشم، تو هم جوراب و تی‌شرت ودامن داری. یک، دو، سه …

می‌توان جمله کوتاه «داره دیر می‌شه، باید عجله کنیم!» را جایگزین کنید. پیام این جمله این است که ما هر دو در یک تیم هستیم و همراهی‌مان با هم از به دردسر افتادن‌مان جلوگیری می‌کند. 

وقتی به بچه‌ای که می‌خواهد عروسک بزرگش را به زور توی کیف مدرسه‌اش جا دهد و ممانعت شما او را به گریه انداخته یا کودکی که می‌خواهد در روزهای گرم سال با پوتین برود مدرسه و مخالفت شما لج‌بازترش کرده، می‌گویید «هر روز با این کارهات دیر می‌رسم سر کار. همین روزهاست که اخراج بشم»، به او احساس گناه می‌دهید؛ اما انگیزه برای تعجیل، نه!